گفتوگو با دکتر محمدعلی رفیعی محمدی
روابط پنهان در سایهی کاهش نظارت خانواده
گفتوگو با دکتر محمدعلی رفیعی محمدی
در ریشهیابی دلایل عادی شدن روابط دختر و پسر، افزایش آمار اعتیاد و دیگر معضلات اجتماعی، به نکتهای تأملبرانگیز میرسیم و آن کمرنگ شدن نقش نظارتی پدر و مادر بر عملکرد فرزندان است.
در گذشته، نظارت و کنترل خانوادهها عاملی بازدارنده در بروز آسیبهای اجتماعی به شمار میآمد؛ اما متأسفانه به مرور زمان، نقش نظارتی خانوادهها کمرنگتر شد. گویی خانوادهها به جای آموزش و تقویت مهارتهای ارتباط با فرزندان، راه آسانتر را انتخاب کردهاند و آن هم آزادی مطلق، بدون کمترین نظارت بر عملکرد فرزندان است.
امروزه میتوان رسانهها را در بروز این آسیبها بسیار تأثیرگذار دانست؛ چرا که رسانههای ملی و فراملی به مجرایی برای ورود سبک زندگی غربی به جامعهی اسلامی ما تبدیل شدهاند. در سبک زندگی غربی، فرزندان در دنیای خود رها شدهاند و خانوادهها کمترین نظارتی بر عملکرد فرزندان خود ندارند. عادی شدن روابط دختر و پسر، که به دنبال خود آسیبهای فراوانی را در پی دارد، یکی از نتایج تغییر سبک زندگی به شمار میآید؛ در حالی که در سبک زندگی اسلامی، پدر و مادر از جایگاه ویژهای برخوردارند و همین مسئله سبب کاهش بروز آسیبهای اجتماعی میگردد.
جهت بررسی این مسئله، به سراغ دکتر «علیمحمد رفیعی محمدی» رفتیم. ایشان سالهاست که به عنوان مشاور امور تربیتی و خانواده، از نزدیک با مشکلات جوانان و خانوادهها آشنایی دارند و دارای تألیفات فراوانی هستند. کتابهای «جوان و انتخاب همسر»، «نسیم عشق»، «عوامل تحکیم و تزلزل خانواده» و «بیست اصل در تربیت»از تألیفات ایشان است. همچنین ایشان یکی از کارشناسان موفق برنامههای رادیویی در حوزهی مشاورهی خانواده هستند.
دکتر رفیعی محمدی تغییر سبک زندگی را یکی از عوامل مهم در کمرنگ شدن کارکرد نظارتی خانواده میدانند و معتقدند در جوامع صنعتی و در عصر تکنولوژی یا مدرنیته، به علت حضور بیشتر مرد در محیط کار و عدم حضور در خانواده، نقش نظارتی والدین کمرنگ میشود که از پیامدهای ناگوار آن، پدیدهی دختران و پسران فراری است.
اسلام میگوید تلاش کن و زندگی ضروری را به زندگی رفاهی تبدیل کن، ثواب هم دارد، ولی اسلام با زندگی تجملاتی مخالف است. خانوادههایی که در آنها زن و مرد هر دو کار میکنند تا به این زندگی دست پیدا کنند، مسلماً نظارت کمرنگی بر فرزندان خود دارند، چون مهمترین کارکرد خانواده، کارکرد تربیتی است، نه کارکرد اقتصادی.
ایشان به نکات قابل تأملی اشاره کردهاند که در ادامه میخوانیم.
- امروزه علیرغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در سبک زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی، فاقد تواناییهای لازم و اساسی هستند و همین امر، آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره آسیبپذیر کرده است.
- ما در زمانی زندگی میکنیم که محیط فرهنگی و سیاسی و اجتماعی اطرافمان به شدت در حال تغییر است. قطعاً شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی امروز با سی سال قبل قابل مقایسه نیست.
- در گذشته تغییرات به کندی صورت میگرفت و هنجارها از نسلی به نسلی منتقل میشد و اطلاعات فقط در اختیار بزرگترها بود و اگر صلاح میدانستند به کوچکترها میگفتند، ولی امروز اطلاعات در اختیار نسل نوجوان و جوان قرار دارد و عامل مهمی در بیداری جنسی نسل جوان شده است.
- امروزه توسعهی ارتباطات و فناوری اطلاعات و فضاهای باز مجازی عامل بسیار مؤثری در گرایش به جنس مخالف است.
اما در پاسخ به سؤال شما، به نظر بنده جوان مشکل ندارد، ما والدین و مربیان مشکل داریم که جوان و ویژگیهای دورهی جوانی را نمیشناسیم. چقدر والدین و مربیان با ویژگیهای دورهی نوجوانی آشنایی دارند؟ حقیر در کتاب «جوان و انتخاب همسر» در 77 صفحه، جوان را معرفی کردهام و راههای ارتباط با جوان را آموزش دادهام. هنوز مردم ما باور نکردهاند که جامعهی قدیمی و سنتی تبدیل به جامعهی صنعتی و تکنولوژیک شده و به همین میزان، مشکلات جوان دختر و پسر ما تغییر پیدا کرده است؛ یعنی تحولات اجتماعی، عامل مهمی در تربیت نسل جوان امروز خواهد بود.
شهید مطهری (رحمت الله علیه) میفرمایند: جوان در هر طبقهای باشد در معرض انحرافات فکری و جنسی و دینی قرار دارد. لذا نیازمند راهنما و رهبر دینی است.
خانواده نقش بسیار مهمی در تربیت نسل جوان دارد. اینکه حضرت امام (رحمت الله علیه) میفرمودند از دامن زن مرد به معراج رود، این پیام را میرساند که تعامل والدین و روابط عاطفی آنان، در ساختار شخصیت فرزندان تأثیر بسزایی دارد. در خانوادهای که والدین به جای اینکه همنفس باشند همقفساند و به جای اینکه همسر باشند، همسایهاند یا به جای اینکه دو بال باشند، وبال یکدیگرند و در واقع دچار طلاق عاطفی شدهاند، انتظار تربیت سالم از این خانواده نمیتوان داشت. نتیجهی چنین خانوادههایی رفتار ضداجتماعی فرزندان جوان است.
عوامل مختلفی در این مسئله تأثیر دارند. ضعف در بنیهی اعتقادی و تبلیغات رسانهای گاهی عاملی مهم در عادیسازی روابط محرم و نامحرم میگردد. البته حضور خانمهای جوان در محیط بیرون از خانه و محل کار، به این مسئله دامن میزند. لذا مقام معظم رهبری (دامت برکاته) میفرمایند بنده در صورتی با شغل خانمها موافقم که حدود شرعی محرم و نامحرم را رعایت نمایند.
اسلام برای روابط محرم و نامحرم حدود قائل شده است. اسلام هیچ مجوزی برای آزادی روابط دختر و پسر صادر نمیکند. در تحقیقات و پروندههای دادگاهها، دیده شده است کسانی که بدون نظارت خانواده و با روابط پنهانی اقدام به ازدواج کردهاند، زندگی آسیبپذیری دارند. دلایل منع و عوارض دوستیهای قبل از ازدواج را در چند مورد میتوان خلاصه کرد:
- دلیل قرآنی که رابطهی پنهانی دختر و پسر را منع میکند و با آن مخالف است: «ولا متخذی أخدان...»[1] و «و لا متخذات أخدان...»[2]
- والدین با این نوع ارتباطات به شدت مخالفت میکنند و گاهی اگر پسر بخواهد به صورت رسمی از دختری که با او رابطه داشته خواستگاری کند، والدین دختر به خاطر داشتن رابطهی پنهانی، با آن مخالفت میکنند.
- ارتباط دختر و پسر در قبل از ازدواج باعث شکاکیت در مرد میگردد.
- گاهی این رابطه باعث وابستگی عاطفی بین آنان میشود و اگر یکی از دو طرف از ازدواج منصرف گردد، ضربهی روحی سنگینی به طرف مقابل وارد میشود.
- گاهی به علت مخالفت والدین با این نوع ازدواجها، دختر و پسر اقدام به فرار از خانه میکنند که این مسئله به حیثیت دو خانواده لطمهی بزرگی وارد میکند.
- ایجاد اضطراب به دلیل ارتباط مخفیانه.
- در صورتی که طرف مقابل جوابش منفی باشد، فرد دچار افسردگی میشود.
- افزایش آمار طلاق...
البته در کنار این آسیبها، بحث هویت نیز مطرح میشود و سبک زندگی دنیای مدرن، تنوع خواستهها و توسعهی آنها هم وجود دارد. عادت کردن به چنین روابطی برای فرد، هویتی میسازد که ادامهی این روابط را تقویت خواهد کرد.
پیامد یک ازدواج آسیبپذیر، ایجاد مسئله برای اجتماع است. جامعه متأثر از روابط انسانی است. اگر روابط بر اساس اخلاق اسلامی و انسانی صورت بگیرد، جامعه هم اصلاح خواهد شد. مقام معظم رهبری میفرمایند اگر جامعهی سالم میخواهید، باید خانوادهی سالم داشته باشید.
این نوع آسیبها جنبهی اجتماعی و حیثیتی دارد. با مراجعه به کانون اصلاح و تربیت متوجه خواهید شد که آمار دختران و پسرانی که اغفال شدهاند و باعث نگرانی همگان هستند، در حال افزایش است. ما انتظار نداریم شاهد این آمارها باشیم. البته این را بگویم که گاهی رفتار بد والدین نسبت به فرزندان یا روابط غلط زن و شوهرها عامل این نوع فرارها خواهد بود. دختری که از مهر و محبت پدر و مادر محروم است، برای دریافت آن محبت، در کوچه و خیابان گدایی میکند.
دقیقاً همین است. سبک زندگی غربی که بر اساس نظریهی فروید بسته شده، برای روابط دختر و پسر هیچ محدودیتی قائل نشده است؛ در صورتی که در دین اسلام، اگر زن نامحرمی جایی نشسته باشد، مرد نامحرم کراهت دارد جای آن زن بنشیند. اما متأسفانه به دلایل مختلف، این فرهنگ غربی وارد جامعهی ما شده است؛ طوری که میتوان گفت به یک مسئلهی عادی تبدیل شده است. عدم کنترل خانوادهها نیز به این مسئله دامن میزند.
به نظر میرسد روزبهروز کارکرد نظارتی خانوادهها کمرنگتر میشود. دلیل این مسئله چیست و چه آسیبهایی را در پی دارد؟
در جوامع صنعتی و در عصر تکنولوژی یا مدرنیته، به علت حضور بیشتر مرد در محیط کار و عدم حضور در خانواده، نقش نظارتی والدین کمرنگ میشود که از پیامدهای ناگوار آن، پدیدهی دختران و پسران فراری است. جالب اینکه در زمان حضور در کنار خانواده، آموزش داده نشده که اگر ارتباط شما کم است، حداقل کیفیت ارتباط بهتر باشد. پیامبر گرامی اسلام فرمودند کنار همسر نشستن، از اعتکاف در مسجد النبی بالاتر است.
مشکل دیگر گرایش به زندگی تجملاتی است. اسلام سه نوع زندگی را بررسی میکند و میگوید شما تلاش کن و زندگی ضروری را به زندگی رفاهی تبدیل کن، ثواب هم دارد، ولی اسلام با زندگی تجملاتی مخالف است. خانوادههایی که در آن، زن و مرد هر دو کار میکنند تا به این زندگی دست پیدا کنند، مسلماً نظارت کمرنگی بر فرزندان خود دارند؛ چون مهمترین کارکرد خانواده، کارکرد تربیتی است، نه کارکرد اقتصادی. در واقع خانوادهها به جای آموختن صحیح مهارتهای ارتباط با فرزندان، آنها را به حال خود رها میکنند.
گاهی اوقات برخی مشاوران به خانوادهها توصیه میکنند که به دنبال محدود کردن جوانان نباشند و اجازه دهند آنها دوستی با نامحرم را تجربه کنند و تنها از آنها میخواهند که دورادور این روابط را کنترل کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
مشاوره اگر با رویکرد دینی و مذهبی و اعتقادی باشد، این نظر را تأیید نمیکند. اگر بین دختر و پسر علاقهای به وجود آمد و قصد ازدواج داشتند، باید والدین نظارت کنند، چون جاذبههای جنسی و عاطفی گاهی باعث ایجاد تنش و درگیری بین خانوادهها میشود و بعضاً زمینههای سوءظن را در هر دو یا یکی از طرفین تقویت میکند. لذا در آمارها ملاحظه شده روشهای سنتی به پایداری ازدواج کمک میکند.
یکی از ابزارهای دشمن در غالب تهاجم فرهنگی، استفاده از نرمافزارهای رسانهای است که گاهی متأسفانه صداوسیمای جمهوری اسلامی هم به این مسئله دامن میزند و دشمن هم برای اینکه از این راه بتواند نیروهای کارآمد را زمینگیر کند، با پخش سیدیهای مبتذل و ترویج پارتیهای گوناگون شبانه و استفاده از تلفن همراه به عنوان وسیلهای ارتباطی که در اختیار همگان است، وارد میدان شده است؛ تا جایی که مقام معظم رهبری (دامت برکاته) فرمودند این اقدامات غرب، ناتوی فرهنگی است و سازمانهای تبلیغی، رسانهها و مراکز آموزشی موظفاند با این پدیدها مقابله کنند و جوانان را از خطر تهاجم فرهنگی مطلع نمایند.
- تقویت بنیهی اعتقادی جوان.
- آشنایی جوان از آسیبهای این مسئله و آموزش چگونگی انتخاب همسر.
بنده به عنوان مدرس آموزش خانواده، وقتی در واحدهای آموزشی، این نوع روابط را باز میکنم و آسیبهای آن را برای اولیا مطرح میکنم، مدیران مدارس میگویند ما کمتر با این پدیده (دوستی دختر و پسر) مواجه هستیم. امروز خطبا، علما و گویندگان مذهبی باید به این مهم بپردازند، چون آتش این مسئله دامن خود آنان را هم میگیرد.
1. ازدواجهای آسان، راه کاهش این آسیبهاست.
2. در دبیرستان و دانشگاه، در خصوص این مسئله کتاب ارائه گردد.
3. زمینهی اشتغال جوانان فراهم شود.
4. پیامد این روابط نامشروع از طریق فیلم به جوان تفهیم گردد.
5. والدین برای کاهش این آسیبها، زمینههای ازدواج فرزندان را فراهم کنند و نگویند به ما ربطی ندارد.
پی نوشت ها :
[1]. سورهی مائده، آیهی 5.
[2]. سورهی نساء، آیهی 25.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}